و صاحب الشامه (امیر قرمطی) یکی از امراء خود را صاحب الحال نام نهاده بجانب بعلبک فرستاد و صاحب الحال بعلبک را گرفته در آن دیار قتل عام کرد. (حبیب السیر جزء سوم از ج 2 ص 104)
و صاحب الشامه (امیر قرمطی) یکی از امراء خود را صاحب الحال نام نهاده بجانب بعلبک فرستاد و صاحب الحال بعلبک را گرفته در آن دیار قتل عام کرد. (حبیب السیر جزء سوم از ج 2 ص 104)
گویا لقبی بوده است مرادف کلمه دریادار. ابن ابی الحدید در داستان صاحب الزنج آرد: فاستأمن الی نصیر صاحب الماء و هو مقیم حینئذ بنهرالمراءه زهاء الفی رجل من الزنج و اتباعهم... (شرح نهج البلاغه ج 2 ص 349)
گویا لقبی بوده است مرادف کلمه دریادار. ابن ابی الحدید در داستان صاحب الزنج آرد: فاستأمن الی نصیر صاحب الماء و هو مقیم حینئذ بنهرالمراءه زهاء الفی رجل من الزنج و اتباعهم... (شرح نهج البلاغه ج 2 ص 349)
در مجمل التواریخ آرد که چون بلاش بن خسرو خبر یافت که رومیان به شهر پارسیان سپاه خواهند آورد، از ملوک طوایف یاوری خواست و هر کسی او را مال و سپاه بی اندازه فرستاد و قوی گشت، پس صاحب الحضر را که از دست ملوک طوائف بر سرحد روم بود بر ایشان مهتر کرد و پیروزی یافت بر سپاه روم و پادشاه وقت را بکشت. (مجمل التواریخ ص 60)
در مجمل التواریخ آرد که چون بلاش بن خسرو خبر یافت که رومیان به شهر پارسیان سپاه خواهند آورد، از ملوک طوایف یاوری خواست و هر کسی او را مال و سپاه بی اندازه فرستاد و قوی گشت، پس صاحب الحضر را که از دست ملوک طوائف بر سرحد روم بود بر ایشان مهتر کرد و پیروزی یافت بر سپاه روم و پادشاه وقت را بکشت. (مجمل التواریخ ص 60)